و خب خوب هم بود! اما فقط همون اوایل...
کم کم سر کانال نویسی من یحث شد و شد یه داستان عجیب و پیچیده..
و همین 2 روز پیش اونقدر بنظرم کار بیخودی اومد که حذفشون کردم و گذاشتمشون تو بلاک لیست که نتونن برگردن.
البته که حساب پاتریکم جداست.
الان فقط پاتریکم جوینه و بقیه نیستن. و قطعا براشون مهمم نبوده که هستن یا نیستن و خب چه بهتر!
میدونین؟ کانال مثل همین وبلاگ جاییه که ادم فارغ از همه چیز خوده خود واقعیشه! اما اگه قرار باشه بخاطر خوش اومدن و نیومدن بقیه خودش و احساساتشو سانسور کنه،پس به چه دردی میخوره؟
برای همین هم من حذفشون کردم.
اونجا هم مثل اینجا باکس پیام گذاشتن داره. ناشناس! و خب هستن کسایی که کانال نویسا رو اذیت میکنن...
اونجا هم مثل اینجاست... اما چرا میام اینجا؟ یا چرا فقط همینجا نمینویسم؟
چون اونجا در دسترس تره و من هروقت بخوام میتونم راحت توش بنویسم. و خب اینجا یکم محدود میکنه آأمو.
چرا میام اینجا؟ چون تق تق کیبورد و فضای اینجا رو دوست دارم.
من 10 ساله که وبلاگ نویسم و خب خیلی خیلی سخته که وبلاگ نویسی رو ترک کنم.
نوشتن برای من معنا و مفهومی داره که تو کلمات جا نممیشن...
چه اینجا، چه تو کانال و چه تو دفتر و یادداشت های گوشیم
م معتادم به نوشتن.
از باارزشترین داراییام میتونم به اسم این وبلاگ که 7سالشه و کانلم و دفترایی با نام " همدم" اشاره کنم. تو وجود اینا بخشی از روح من مخفی شده...
خلاصه که وقتی کانال نویس شدم، به پیشنهاد یکی از رفقای وبلاگی، فکر نمیکردم انقدر خوب باشه اما بود... و خب فکر میکردم بعدا وبلاگو فراموش میکنم! اما خب پر واضحه که نتونستم! چون الان دارم اینجا برای شما پشت سر هم پست میذارم
پنجشنبه ی آروم من...برچسب : نویسنده : wonderful-fairy بازدید : 104